من مریضم

اومد گفت: میشه ساعت ۴ صبح بیدارم کنی تا داروهام رو بخورم؟ ساعت ۴ صبح بیدارش کردم، تشکر کرد و بلند شد از سنگر رفت بیرون، بیست الی بیست‌و‌پنج دقیقه گذشت، اما نیومد، نگرانش شدم، رفتم دنبالش و دیدم یه قبر کنده و نمازشب می‌خونه و زار زار گریه می‌کنه، …

بیشتر بخوانید »

روز جهانی انقلاب اسلامی مبارک

❇️ انقلاب یک موجود زنده است؛ اینهایی که خیال میکنند انقلاب یک جرقّه بود، زد و تمام شد، از شناخت حقیقت انقلاب خیلی دورند. نخیر، انقلاب یک حقیقت زنده است، که تولّد دارد، رشد دارد، قِوام دارد و عمر طولانی دارد در صورتی؛ و بیماری دارد، مرگ دارد، نابودی دارد. …

بیشتر بخوانید »

نماز اول وقت

#حکایت_قدیمی حکایت رضا شاه و شیخ نخودکی و نماز اول وقت! بربالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم. پیرمرد شیک وکراوات زده ای هم آنجاحضور داشت. چند دقیقه بعداز ورود ما اذان مغرب گفتند. آقای پیرکراواتی، باشنیدن اذان، درب کیف چرم گرانقیمتش را بازکرد وسجاده اش را درآورد و زودتر از …

بیشتر بخوانید »

امپراتوری با اجازه

فرق است بین امپراتوری: با اجازه و بی اجازه. امپراتوری های غیر ایرانی، همه امپراتوری های خود خوانده بودند: و بدون اجازه خداوند بوجود آمده بودند. مخصوصا امپراتوری روم که قیصر گفته بود: خداوند را در زمین جایی نیست. و باید در همان آسمانها بماند. و زمین را به قدرت …

بیشتر بخوانید »

گوشه جگرم را می‌خواستم، خمینی را بیشتر

مادری که «یوکابد» شد و سمیه‌اش را به رود انداخت زن روسری مشکی، لب‌هایش را گذاشت لای دو ابروی نوزاد. سه مرد سروکله‌شان در چهارچوب در پیدا شد. یکیشان که وسط ایستاده بود یک دستش را کرده بود توی جیبش. جوری دستش را گذاشته بود که کلت کمری‌اش پیدا باشد …

بیشتر بخوانید »